بیشتر طعمهای مدرسه تکرارشدنی نیستند. هرچه ادایش را دربیاوریم و نمایشش را بازیکنیم فایدهندارد. من خودم کتابهای دختر و پسرم را چندسال جلدکردم و اسمهایشان را رویش نوشتم ولی هیچ فایدهای نداشت.حس نیامد. رفته بود. فقط یکی از طعمهاست که میتواند تکراربشود و عجیب است که میتواند: حس پیداکردن یک دوستتازه . تا چندسال پیش باورنمی کردم که این یکی هم بتواند برگردد. فکر کردم همان جا مانده و مرده ولی بعد ناگهان در این سن و سال ، دوست تازه پیداکردم. ازمن قبولکنید این را،درست مثل همانوقت بود. درست مثل وقتی که ناگهان میدیدی صبح دلت میخواهد بروی مدرسه که دوباره او را ببینی. میدیدی شب داری فکرمی کنی فردا تغذیه چی ببری که او هم دوست داشتهباشد
فقط میخواستم خبرتانکنم امکاندارد. برای من اتفاقافتادهاست و هنوزهمان مزه را میدهد.اگر درست پیدایشکردهباشید..
۱۳۸۹/۷/۲
۱۳۸۹/۶/۲۰
رمضانخود را چگونه گذراندید؟
من در این ماهرمضان فهمیدم که خدا از مذهبیها بهتراست و بیخودی هی دوستداردآدم را خودی حساب کند.
اشتراک در:
پستها (Atom)