در «داستان همشهری» بهمن یک داستان هست به اسم« از طرف ما» داستان کسی که در چاپخانه کار می کند و یک بار فرم های چاپ قرآن را اشتباه می زند و به خاطر این اشتباه هم کارش را از دست می دهد و هم مجبور است خسارت صاحب کارش را بابت قرآن ها بدهد و هم قرآن ها روی دستش می ماند و باید بیاورد خانه. این فقط اول داستان است.
نویسنده داستان که اتفاقا آدم معروفی هم نیست داستانش را به طرز عجیبی از لب مرز کلیشه ها رد کرده و نجات داده. اگر داستان همشهری خوان هستید این قصه را از دست ندهید.
۱۳۸۹/۱۰/۲۳
۱۳۸۹/۱۰/۱۷
باغ مخفی
عاشق اینم که قرآن میگوید بهشت را برای خوبها میآوریم نزدیک(واز لفت الجنه للمتقین غیر بعید)
رمزوارگی این نزدیک آمدن بهشت، خیلی لطف دارد.دوست دارم که نمی گوید آنها را می بریم نزدیک. نمی چسبد آدم را بردارند ببرند جایی. می گوید بهشت را می آوریم دم دستشان. لازم است دیگر. آدم باید گاهی یک بهشت دم دستش باشد.
رمزوارگی این نزدیک آمدن بهشت، خیلی لطف دارد.دوست دارم که نمی گوید آنها را می بریم نزدیک. نمی چسبد آدم را بردارند ببرند جایی. می گوید بهشت را می آوریم دم دستشان. لازم است دیگر. آدم باید گاهی یک بهشت دم دستش باشد.
اشتراک در:
پستها (Atom)