۱۳۸۸/۱۲/۱۸

شبی که مردش نبود

 مردش رفته بود ماموریت و کنترل تلویزیون خیلی تنها بود.

۹ نظر:

  1. آن شب، زنش تا دیر وقت منزل خواهرش بود. گوشی تلفن بعد از مدت هاشبی راباآرامش شیرین سپری می کرد. وقتی دستی محکم برای مدتی طولانی گلوی گوشی را نمی فشرَد، نفس راحت کشیدن ولم دادنش روی پایه تلفن چه تجربه ای رویایی است.

    پاسخحذف
  2. خیلی جالب می نویسین
    با اجازه لینکیدمتون

    پاسخحذف
  3. ...و احتمالا گوشی تلفن یه چشمک بدجنسانه ای به کنترل غمگین زده....نه اصلا کنترل هم یه نفس راحت کشیده......وچه متن تلخی برای یه روز بعد از روز جهانی زن....؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بگذریم که وجود روزی برای زن اصلا اشاره داره به تلخیهای محتوم یک زن..

    پاسخحذف
  4. چقدر من از خواندن اين مدل پست هاي شهرنشين كيف مي كنم!... پست بالا فقط دو تا جمله دارد. دقت كنيد، فقط دو تا جمله. ولي مي تواند شهري را به هم بريزد!!

    پاسخحذف
  5. قرار بود از فیتیله بنویسی . دم عیده .بنویس

    پاسخحذف
  6. نفرماییییید!!! نفرماییییید!!!!

    اجازه بدید به عنوان عضوی از صنف مردان متعهد این یکی را از شما نپذیرم م م م م!!!!!

    درسته چشم از تلویزیون بر نمی داریم ولی همه روز به فکرشان بوده ایم

    پاسخحذف
  7. خب دیگه...عید هم که بیاد این برنامه های نوروزی نمی ذاره مردها از پای تلویزیون پاشن و ما رو ببرن عیددیدنی.التماس فایده نداره. مگر اینکه خودمون هم معتاد به این تلویزیون بشیم تا همدرد باشیم

    پاسخحذف
  8. شبی که زنش نبود
    زنش رفته بود مسافرت و گوشی تلفن خیلی تنها بود

    پاسخحذف