۱۳۸۹/۴/۱۵

ریشه‌ در لیوان

همین که باید ماگ خودت راداشته باشی، همین که وقتی لیوان خودت نیست، چایی بهت نمی‌چسبد و انگار‌نه‌انگار که چایی خورده‌ای: یعنی پیر شده‌ای، یعنی ریشه بسته‌ای. تمام شد آن انعطاف‌پذیری و رهایی جوانی. تمام شد آن سیالیت و کوله‌به‌دوشی.

۳ نظر:

  1. راستی داشتم فکر می کردم که ماه رجب اصولا چه نفطه مشترکی با پفک می تونه داشته باشه که آدم به لذت برندگان از اون نگاه کنه و حسرت بخوره اما خودش رو یه جورایی قاطی نکنه؟!

    پاسخحذف
  2. این سطرها کمی بوی خستگی می دهدها! نکند دارید دنبال بهانه می گردید که این کوله را یک مدت بگذارید زمین و استراحت کنید؟!
    کاری به جوانی و پیری و این مرزها ندارم، راستش آنچه من در این مدت از شهرنشین دیده ام این است که هیچ وقت این سیالیت از ذهنش و این کوله از دوش اش نمی افتد. حتی وقتی که نتیجه هایش دارند دور و برش می پلکند.

    پاسخحذف
  3. داشتم نگران میشدم که تو هم کرکره ها رو کشیدی!!؟

    بالاخره نوشتی ولی خسته ای

    پاسخحذف