۱۳۸۹/۹/۱
زنده باد لکه ها
همه ما چیزهایی داریم که گذاشتهبودیم برای یک لحظهخاص . برای یک لحظه تکمیل و ایدهآل. بعد روزی که میرویم کمدها را مرتب کنیم یا انباری را خانهتکانی کنیم میفهمیم که لحظههای خاص نیامدهاند. لباسهای نو، شمعها،تزئینات وخودکارها همینطور سالها بیاستفاده مانده اند.یادمان میآید که جهان برای ساختن یک لحظه ایدهآل به وجود نیامده.از حرصمان از آن روز به بعد، حتی منتظر اولین مهمانی نمیشویم، لباس قشنگی را که برایمان آوردهاند، همان دم می پوشیم و میگذاریم لک شود. لکه اصلا خوشحالمان میکند. لکه تماس واقعیت است با ایدهآلها و افسانههایی که هیچ وقت نزدیک نشدند. انتقام ماست از افسانه های سیندرلایی. انتقام ماست ازلحظه های براقی که نیامدند.قرار بود دست کم تا ساعت 12 مهمانی درخشان و بی نقصی باشد ولی نشد. یک آن براق بی نقص هم نیامد.پس بگذار کثیف شوند این لباسها و شمع ها بسوزند. هیچ چیز حیف نیست..
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
همیشه هم فردای روز لکه
پاسخحذفمهمونی می شد
لامصب
هیچ چیز حیف نیست،جز لحظه هایی که فکر میکردیم لحظات بعدیش استثنائی و عالیست غافل از اینکه ما فقط لحظاتو بی وقفه طی می کنیم!!!!!!!!!
پاسخحذفvaghean hich chiz heyf nist...
پاسخحذف139..
پاسخحذفیازی با باد کار ساده ای نیست . هر چه قدر دستت رو جلویش بگیری باز می آید و از یک جایی، حفره ای ، سوراخی چیزی رخنه می کند و می رود. اگر هم تمام قد رو به رویش بایستی باز هم فایده ای ندارد.
آنقدر می وزد و می وزد و می وزد که سست شوند تمام استخون ها و بند بند وجودت...
.
اما ماجرای لکه ها فرق می کند. لکه خوب است نشود که همه گیر شود و همه جایی . که پر می شود و دیگر تنها دور ریختن بخشی از زندگی علاج است و نه هیچ سفید کننده ای...
ارادت..
و چقدر در انتظار نمایش پاکیزگی ها بودن سخت است و چقدر گاهی لجت می گیرد از لکه ای که بی موقع می نشیند بر پیراهنت . و چقدر گاهی بی خیال می شوی از نشستن لکه هایی که دیگر امیدی به پاک شدنشان برایت نمی ماند. و چقدر این بی خیالی زندگی را روان می کند برای ادامه .....
پاسخحذفبله اوني كه حيفه خودمون هستيم.
پاسخحذفعالي !
پاسخحذفعالي!
زنده باد بر اين پست !
یادم میاد لباس نویی خریدم و پدرم با لحن جالبی پیشنهاد داد که اون رو برای عروسی عمه ام نگه دارم ونپوشم (بیچاره اولین و اخرین پیشنهاد این مدلیش بود) خوب شد به حرفش گوش نکردم.عمه جان 8 سال بعد مزدوج شد
پاسخحذفولی جدا مشکل از کجاست؟ از تعریف لحظه مناسب؟
خوب می شد اگر همیشه به همین لباس ها ختم می شد ، بالاخره آدم حرصش را اینطوری خالی می کرد ...گاهی حرف هایی هست که می گذاریش برای روزی خاص که هیچ وقت آن روز خاص پیش نمی آید و حرف های نگفته می ماند و تویی که عمری را صرفش کردی.
پاسخحذف++من و مادرم همیشه سر این قضیه با هم اختلاف داریم ! او محافظه کار است و من مست !
+++خیلی با هیچ چیز حیف نیست کیف کردم