بعضی نویسنده ها ولی کارگرند. دور می شوند از کندو و در هر اتفاق سبزو سرخی شیرجه می زنند. به دنبال اندکی شهد. اندکی کلمه که از درون گرم واقعیت درآمده باشد. معمولا محبوب هم نیستند چون نیش می زنند. چون برای زنده ماندن در دنیای واقعی مجبوری نیش داشته باشی. چون مجبورند از اندک شهدهایی که آورده اند در مقابل غریبههامحافظت کنند. چون کسی از استقلالشان خوشش نمیآید و از اینکه زیادی دور می روند.
۱۳۸۸/۸/۳۰
کارگرکلمه
بعضی نویسندهها «ملکه کلمه» اند. مینشینند در فضای بسته کندوهایشان و انبوه سلولهای خالی را پر از کلمه میکنند.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
ممنون. زیبا. عالی. به به.
پاسخحذفخيلي راست گفتيد!
پاسخحذف.
.
.
حالا فهميدم چرا بعد از سوره ها صدق الله مي گيم!:)
با احترام
پاسخحذفضایع کردن موفقیت دیگران راه مناسبی برای نشان دادن داشته های خود نیست. از دید من پاراگراف اول خیلی بد بود اما از پاراگراف دوم خیلی خوشم آمد. راستی می دانید زنبور عسل وقتی یک بار نیش بزند، می میرد؟
نه.این روزا ذائقه ها عوض شده...آدما یه ذره شهد میخوان.واقعی گرم حتی از اون دوردستها....فوقالعاده بود...یه ملکه تنبل وبی خاصیت میبینم..اصلا همه کندو رو میبینم....واون بیرون هوا چه قشنگه!!
پاسخحذفاز اینجا می شود نتیجه گرفت که "تشبیه های نسل های کمی قدیمی تر" هم هیچ دست کمی از "تشبیه های نسل نو" ندارد. همان جوری خوب و خاص است. این "ملکه ی کلمه" واقعن عاالی ست. اما این که جوایز ادبی به آن ها می رسد را، نه خیلی، مطمئن نیستم. انقدر این روزها معنی "خوب" و "بد"، "پرمغز" و "توخالی" عوض شده، که به گمانم جایزه ها هم نمی دانند درست مال کی شوند، ملکه یا که کارگرها.
پاسخحذفابداع های جالبی داشت
پاسخحذفیه مشکل همیشگی دارم با نوشته هاتون، که خیلی مطمئن نیستم چیه. شاید این باشه: پست هاتون معمولا این حس رو منتقل می کنن که انگار تکلیفتون با خودتون خیلی روشنه، یا این که توی قضاوت هاتون مرزها خیلی پررنگه.
پاسخحذف