۱۳۸۹/۱۰/۷
لذتِ فشردن جوش با دوناخن
برای خودش روز معرفت بزرگی است وقتی در نوجوانی میفهمیم بعضی آینهها آدم را قشنگتر از بعضیهای دیگر نشانمیدهند- بسته به نوع آینه و نورپردازی و حال و روزمان دارد ولی در نوجوانی آدم دلش نمیخواهد به عوامل طبیعی فکر کند- بعد هی ما را میبییند که می رویم آنجا و بعد آن یکی جای دیگر که آینهاش فرق میکند و بین دو آینه مدام تصویرمان از آیندۀ خودمان عوض میشود. هی در فاصلۀ بین دو آینه سرنوشتمان زیر و رو میشود .
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هي در فاصله بين دو اينه سر نوشتمان زير ورو ميشود...
پاسخحذفچه خوب بود اين جمله اخر.
پريسا
این لذت فشردن جوش با دو ناخن را خیلی خیلی خوب آمدید!! بعد از بیش از دو دهه که از عمرم می گذرد هنوز هم آینه که می بینم یاد جوش می افتم و اگر موجود باشد حتما حالش را می گیرم !!!
پاسخحذف+یادش بخیر .جلوی آینه درس می خواندم ، گریه می کردم ، تمرین قیافه گرفتن می کردم ...یادش بخیر!
آينه!اي آينهء سحر آميز...
پاسخحذفكاهي اوقات حافظه خوب درد بي درماني مي شود كه جز مرك آرامش نمي كند.هيجوقت باور نكردم قصه بافي هاي ديكران را از كودكي و نوجواني لذت بخششان.وقتي قرار است انشا بنويسي كه" تابستان خود را جكونه كذرانديد?",طبيعتا نبايد همه جيز را بنويسي و خيلي جيزها را هم كه اصلا نبايد بنويسي.كم حافظه كه باشي ده سال بعد ديكر همه خاطراتت همين قرائت هاي رسمي و شاد و زيباست.در غير اينصورت تك تك كلمات خط خورده مثل جاي تركش و كلوله روي تن روحت مي مانند و اماني از سرباز كردن و جرك كردن كاهكاهشان نداري.
نمي توانيد توقع داشته باشيد كلمات براي همه معناي يكسان داشته باشند.
چقدر خاص مینویسید
پاسخحذفراهی هست که بیشتر بشناسمتون؟
هی ی ی ی! یادم نمیاد تو نوجوونی هیچ وقت به این تفاوت چهره در آینه ها دقت کرده باشم.
پاسخحذفبنابراین نفهمیده ام این زیر و رو شدن سرنوشت را...
الان که گفتی حس می کنم چیز مهمی را از دست داده ام...