جفت بدحالان و خوشحالان شدم
یکی نیست بهم بگوید مگه مجبور بودی از جمعیت خودت راه بیفتی و بروی با بدحالان و خوشحالان مختلف، نشست و برخاست کنی که حالا دچار بیماری «همذاتپنداری با نیمی از بشریت »بشوی؟
اگر مانده بودی همان جا که بودی، حالا هم ماهیهای برکه، هم ماهیهای دریا را نمیفهمیدی و میتوانستی راحت آن یکی را محکوم کنی یا به آن یکی بخندی. بچش! این است سزای کسی که دایره بسته را ترک میکند.
خب خیییلی خوبه این
پاسخحذفسلام.ببین نشددیگه!!تو هم شدی اوباما؟؟بالاخره یا با اونائی یا با ما!!!برکه یا دریا؟؟ چاکریم!!....ولی راست میگی یه جورائی این ماهی کوچولو هم از خودش آنفلوانزا دروکرده!!
پاسخحذفنفهمیدن و ندانستن بهترین نعمت هایی هستند که می تواند در جامعه ی ما نصیب کسی شود....
پاسخحذفدیدی بعضی ها کلا خبره اند در کامنت گذاشتن و سر کار گذاشتن ملت؟
پاسخحذفمن بلد نیستم اینجوری یه کلمه بنویسم و کلی فلسفه پشتش ببافم.ماهی بودن را ولی می دانم که مساوی است با کنجکاوی و دانستن از فراسوها...ماهی ها گاهی حتی خلاف جریان رودخانه شنا میکنند.من عاشق آنها هستم.می شود خبر گرفت...میشود بی خبر نماند...خب خبر گرفتن درد ها ودردسرهای خودش را دارد ولی بهش می ارزد.