بچه که بودم و آقاها سرمنبر جملههای حضرت علی را میخواندند پیش خودم فکر میکردم چقدر این امام اول از خودش تعریف کرده است. بهمان گفته بودند آدمهای خوب متواضع اند، از خودشان تعریف نمیکنند.
حالا که بزرگ شدهام و آدمهایخوب زیادی دیدهام که پیش آدمهاینادان، نمیدانستهاند چطور باید خودشان را معرفی کنند؟نمیدانستهاند با چه ادبیاتی باید حرف بزنند؟حالا پارههای نهجالبلاغه را که میخوانم، گریه ام میگیرد. گریهام میگیرد از اینکه هروقت میخواسته خطبه بخواند مجبور بوده به جای اینکه حرفش را بزند،هی اولش بگوید: یادتان نیست من با رسول بودم؟ گوش کنید حرفم را.ببینید من همانم که ...
چه اوضاعی بوده مگر که مرد مجبور بوده مدام خودش را معرفی کند؟
الان اوضاع چطوره داعي؟
پاسخ دادنحذفنگاهی میاندازم به لیست وبلاگهایی که همیشه دنبالشان میکنم. لیست سرگیجهآوریست؛ میترساندم.
پاسخ دادنحذفچطور میشود هم با پست متکبر مظلوم حال کرد هم با پست رگ مالکیت ( http://golb.blogfa.com/post-162.aspx ) .
خیلی دقیقا دیدید.
پاسخ دادنحذفآفرین.
من هر روز با شیفتگی مطلق نوشته های از دل برآمده تان را بارها میخوانم و غرق لذت میشوم .... در ضمن از هشداری که در پست قبلیتان داده بودید ممنونم ...
پاسخ دادنحذفمن به تازگی مادر شده ام...