۱۳۸۹/۷/۲

می شود. امکان دارد. اتفاق افتاده است

بیشتر طعم‌‌‌های مدرسه تکرار‌شدنی نیستند. هرچه ادایش را در‌بیاوریم و نمایشش را بازی‌کنیم فایده‌ندارد. من خودم کتابهای دختر و پسرم را چند‌سال جلد‌کردم و اسمهایشان را رویش نوشتم ولی هیچ فایده‌ای نداشت.حس نیامد. رفته بود. فقط یکی از طعم‌هاست که می‌تواند تکرار‌بشود و عجیب است که می‌تواند: حس پیدا‌کردن یک دوست‌تازه . تا چند‌سال پیش باور‌نمی کردم که این یکی هم بتواند برگردد. فکر کردم همان جا مانده و مرده ولی بعد ناگهان در این سن و سال ، دوست تازه پیدا‌کردم. ازمن قبول‌کنید این را،درست مثل همان‌وقت بود. درست مثل وقتی که ناگهان می‌دیدی صبح دلت می‌خواهد بروی مدرسه که دوباره او را ببینی. می‌دیدی شب داری فکر‌می کنی فردا تغذیه چی ببری که او هم دوست داشته‌باشد
فقط می‌خواستم خبرتان‌کنم امکان‌دارد. برای من اتفاق‌افتاده‌‌است و هنوزهمان مزه را می‌دهد.اگر درست پیدایش‌کرده‌باشید..

۱۰ نظر:

  1. سلام با قسمت اول نوشته ات موافقم اما دوباره دوست ÷یدا کردن واسم سخت شده
    با خودم میگم دنیایی که از راحله و مرسده میشه دلخور شد و رودست خورد دیگه قابل اعتماد نیست....

    پاسخ دادنحذف
  2. يادتان هست من را فرستاديد از روز اول مدرسه هاي آن شهر نفتي گزارش بگيرم؟ مهر سال 85 بود. من دوست داشتم آن كار را...

    پاسخ دادنحذف
  3. دردناک این شده که دیگه حتی دوستیها هم انگار نوشون بهتره

    پاسخ دادنحذف
  4. سلام
    اولین سالیه که مدرسه نمی رم و از بد روزگار ، تو دانشگاهم این قدر واحد کم دارم که هر روز خونه ام . حس دلتنگی برای مدرسه رو بهتر از هر کس دیگه ای می فهمم .و بد تر از همه هم دوستانم، که همه شهرستان قبول شدن و حالا تنهای تنهام . کاش منم یه دوست تازه پیدا می کردم .

    پاسخ دادنحذف
  5. +امسال با برادرم رفتیم براش دفتر و خودکار بخریم ، مغازه ی کوچیکی بود اما توش شلوغ پلوغ ؛ بعد همه ی بچه ها می اومدند کلی چیز می خریدند کتابهاشون رومی گرفتند و...منم به رسم روزگار گذشته یهو دلم خواست که یک چند تا چیز برای خودم بگیرم!شاید این حس در همون لحظه واسم ایجاد شد و به جو گیری بیشتر شبیه بود اما خودم که خیلی خوشم اومد!الان اثراتش توی کیف داشنگاهم معلومه!یکیش یک خط کش آبی گل گل داره!

    پاسخ دادنحذف
  6. آره...
    حالا که عاطفه برام دوباره تازه شده من هم باور کردم...

    پاسخ دادنحذف
  7. چرا دیگه نمی نویسید ؟ چرا معتاد ها رو درک نمی کنید ؟!

    پاسخ دادنحذف
  8. آآآه!
    تازه این پست را خواندم و چقدر برایم شیرین بود!
    داشتن یک پست اختصاصی در وبلاگ شهرنشین جدا افتخاری است
    از دوستی ات بی نهایت خوشحالم شهرنشین عزیز

    پاسخ دادنحذف
  9. «لحظه نامه» میزبان شماست
    http://lahzename.blogfa.com

    پاسخ دادنحذف