چه زیبا به یادم آوردی اسم شبی را که مدت ها بود فراموش کرده بودم خیسی ته چشم ها... تلنگری کوچک تمام انچه را ان ته مانده جاری خواهد کرد
روشنایی های این شهر مدت هاست به خاموشی گراییده... مانده ام!کورسوی امیدی هنوز هست که ما را به این شهر شب پیوند دهد؟ من روشنایی های این شهر را به وبلاگ خودم پیوند می دهم باشد که بارقه ای از این روشنایی وجود خاموشم را روشن کند...
من هم، ما هم...
پاسخ دادنحذفهوممممم... خیلی قشنگه
پاسخ دادنحذفنوشته هاتون بی نظیره. کوتاه و پر مغز...
پاسخ دادنحذفچه زیبا به یادم آوردی اسم شبی را که مدت ها بود فراموش کرده بودم
پاسخ دادنحذفخیسی ته چشم ها...
تلنگری کوچک تمام انچه را ان ته مانده جاری خواهد کرد
روشنایی های این شهر مدت هاست به خاموشی گراییده...
مانده ام!کورسوی امیدی هنوز هست که ما را به این شهر شب پیوند دهد؟
من روشنایی های این شهر را به وبلاگ خودم پیوند می دهم باشد که بارقه ای از این روشنایی وجود خاموشم را روشن کند...
دیر به دیر می نویسید بانوی هم عشق ما!
پاسخ دادنحذف